۱۳۸۸ آبان ۱۸, دوشنبه

نقش دولت در تحول فرهنگ اشرافی به فرهنگ عمومی انسانی در یونان باستان

دولت از این طریق که ادمی را جزئی از دستگاه سیاسی خود می سازد به او علاوه بر زندگی خصوصی زندگی سیاسی نیز می بخشد.از این پس ادمی تنها فردی خصوصی نیست بلکه در عین حال انسان سیاسی است و برای همکاری با شهروندان در زندگی اجتماعی به فضیلت مدنی نیاز دارد.عامل تازه در دولتشهر که ادمی را به موجودی سیاسی مبدل می ساخت وظیفه ای بود که بر عهده هر فرد نهاده میشد و عبارت بود از مشارکت فعال در زندگی عمومی جامعه و قبول تکالیف شهروندی.پیشتر تنها مردان اشرافی از این قابلیت سیاسی فراگیر بهره ور بودند و قرنها زمام امور حکومت به دست اشراف بود.این طبقه نظام تربیتی و تجربه سیاسی برتری داشت که دولتشهر جدید بدان نیازمند بوداما می بایست جلو سواستفاده از ان را بگیرد.از این رو چه در ایونیای ازاد و چه در اسپارت استبدادی فرهنگ دولتشهر بر فرهنگ کهن اشرافی مبتنی بود یعنی بر ارمان فضیلتی که تمام وجود ادمی و نیروهایش را دربر می گرفت.این واقعیت نتایج بزرگی در بر داشت.چنانکه می دانیم سقراط انتقاد از دموکراسی را با بحث درباره ارتباط شناخت فنی و حرفه ای با توانایی سیاسی اغاز کرد.او می پرسید که چگونه است کفشدوز برای انجام دادن حرفه ساده خود نیازمند دانشی تخصصی است ولی برای سیاستمدار که حرفه اش با امور بسیار مهمتری ارتباط دارد معلومات عمومی با محتوایی تقریبا نا معین کفایت می کند؟بدیهی ست این مساله بدین صورت فقط در عصری ممکن بود به میان اید که فضیلت سیاسی رشته ای از علم انگاشته شود از این دیدگاه ماهیت دموکراسی چیزی نبود جز فقدان این دانش.ولی در حقیقت نخستین دولتشهرهای یونانی فضیلت سیاسی را مساله ای فکری و ذهنی تلقی نکرده بودند.دولت مبتنی بر قانون تازه بوجود امده بود و فضیلت مدنی عبارت بود از اطاعت ازادانه همه شهروندان از قوانین.در این فضیلت سیاسی اخلاق برتر از دانش بود و رعایت قانون برتر از توانایی اداره امور دولتی.همکاری اجتماعی همکاری با دیگران دراطاعت از قانون بود نه همکاری در اداره امور دولتی. قدیمترین دولتشهر ضامن ارمانی بود که به زندگی ارزش زیستن می بخشید.کلمه politevesthai که به معنی مشارکت در زندگی اجتماعی بود در عین حال معنی زندگی نیز داشت زیرا هر دو یکی بود.شهروندان این دولتشهر وجود اجتماعی خود را مجموعه مواهب زندگی و امری الهی می دانستند.تضاد میان دانش حرفه ای و تربیت سیاسی کمال مطلوب که هدفش تمام شخصیت ادمی ست در ارمان اشرافی یونان باستان ریشه دارد ولی معنی عمیقتر این تضاد نخستین بار در دولتشهر روی می نماید زیرا در دولتشهر است که ارمان اشرافی به همه شهروندان انتقال می یابد و از هر فرد انسان سیاسی می سازد. در جریان تحول ارمان انسانی تربیت اخلاقی و سیاسی عمومی اشرافیت مرحله اول بود و دولتشهر باستانی مرحله دوم. و اگرچه تحول دولتشهر باستانی به حکومت توده مردم منجر گردید ولی در سراسر جریان این تحول فرهنگ دولتشهر خاصیت اشرافی اصلی خود را نگاه داشت و از دست نداد./منبع:پایدیا نوشته ورنر یگر-ترجمه محمد حسن لطفی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر